هیجان قاصدکی
توی خانه بهار مشغول آفتاب گرفتن بود، ناگهان از پنجره اتاقکمان قاصدکی وارد میشود، و با خود هیجانی به خانه ما می آورد که گویی عجیب ترین موجود دنیا پا به عرصه اتاقک کوچک خانه ما نهاده! جیغ هایی پر از هیجان همراه با خنده هایی سرشار از ترس آمیخته با شادابی صورتک دختر مرا فرا میگیرد و مادرش دست بهارش را در دست قاصدک می سپارد و به دلگرمی دست مادر، قاصدک را در دست میگیرد و این موجود ناشناخته را فوت میکند و او پرواز میکند و چندین باره این تجربه دلچسب برایش فراهم میشود فکر نمی کردم قاصدک اینقدر هیجان برانگیز باشد، آن هم هیجان قاصدکی از جنس بهار!!!!! پ ن: خداییش فکر میکنم هیجانی که توی بهار وجو...